یادش بهخیر، اولینباری که دیدمت، روی زمین افتاده بودی! با اینکه دوست ندارم روی زمین یا لای سبزیها یا به شیشهی پنجره ببینمت، اما وقتی یاد آشنایی خودم میافتم، با خودم میگم شاید یه نفر مثل من برداره و بخونه و خوشش بیاد و بره دنبالت و بشه جزو رکابزنهات!
این تحفهی سبز رو زیبا ببین و با محبت باز کن، چون جز در این صورت ارزشی نداره. به امید روزهای طلایی مایل به نارنجی.
ساجده آقابابایی از رشت